درباره شرکت مشاوره ویولت

بیانیه های  ما بررسی خلاقیت های موجود و اجرایی کردن آنها در کسب و کار شما

روزی که شعر پادشاه عریان را در کتاب دبستانم می‏‌خواندم، هرگز فکر نمی‌‏کردم، همین موضوع سر خودم بیاید! تقریبا ده سال است در حوزه‏ ی بازاریابی مشغول به فعالیت هستم، هر شرکتی سر زدم، فاصله‏‌ها با آنچه در کتاب‏‏‌هایم، خوانده بودم، داشت، گفتم شاید هنوز تجربه کافی ندارم، محل کارم را چندین بار عوض کردم! دیدم، مدیر بازاریابی عملا فقط به خاطر این در سازمان‏‏های ما است که کلا در چارت سازمانی تعریف شده که باید باشد ولی عملا از شرکت‏‌‏های کوچک تا بزرگ مدیر بازاریابی که در کتاب‏‏‌هایم خوانده بودم را پیدا نکردم! گفتم اینجا ایران است، تحریم است شرکت‏‌ها هزینه‏‌های زیادی نمی‏‌توانند در این حوزه کنند، سر به شرکت‏‌های خارجی زدم، آماری که از گزارش مدیران بازاریابی شرکت‏‌های بزرگ و قدر دیدم، جالب بود، 80 درصد مدیران بازاریابی اعلام کرده بودند عملا نمی‌دانند حضورشان چقدر در شرکت موثر است؟! دیدم این درد مشترک است و ربطی به ایران ما ندارد. یاد این شعر فارسی افتادم که در دبستان خوانده بودم، و همانطور که همه قصه‏‌ی آن را می‏‌دانید، خواستم داد بزنم “کی گفته لباس پادشاه زیبا است؟ پادشاه کلا لخت است!”

روزی که قبول کنیم ایراد داریم، راحت‏‌تر می‏‌توانیم حلش کنیم. قصه‏‌ی آن پسر جسور من را به فکر انداخت تا به جای شعار دادن، قبول کنم سیستم بازاریابی به اندازه کتاب‏‌هایی که خواندم وسعت نیافته و نمی‏‌تواند بیابد، فقط و فقط به این دلیل که شرکت‏‌ها، قسمت بازاریابی را فقط و فقط یک قسمت تشریفاتی می‏‌دانند که باید باشد، فقط همین.‏

بنابراین اولین عکسی که سر کلاسم به دانشجویانم نشان دادم به عنوان مدیر بازار یاب، عکس آچار فرانسه بود! گفتم بچه‏‌ها هر وقت در سازمانی دیدید قدرت یک مدیر بازاریاب مثل آچار فرانسه است، اون سازمان دینش را برای خدمت ‏رسانی دارد ادا می‏‌کند!

چند سال گذشت، دیدم چطور از این رشته لخت و عور و بی‌پشت و پناه حمایت کنم وقتی عملا برای خودم، کاری نکردم! و این شد ویولت متولد شد با همان دانشجویانی که می‏‌دانستند که آچار فرانسه هستند، همون دانشجو‏ها بزرگ شدند و دوباره با اعتماد کسب و کارشان را به ویولت سپردن و چنین شد که ویولت بنفش‌‏تر از هر گاو بنفشی شد، که در بازرایابی دیده بودم.

ملاقات با  بهترین همکاران ما